قاصدک

گشتم تو آرشیو عکسام، چشمم خورد به یک قاصدکی که به زور فوتش می کردم و عکس می گرفتم! پشت بندش یاد آهنگ قاصدک شجریان افتادم و در به در دنبالش که پیدا نکردم درست در مونشو آخر!...... هوس کردم بشنوم این آهنگو! زیاد هوس کردم بشنوم که " راستی آیا جایی خبری هست هنوز؟ مانده خاکستر گرمی جایی؟!"
پ.ن:عکس و با این آدرس توی فتوبلاگ آپلود کردم.
نظرات 1 + ارسال نظر
هاگن سه‌شنبه 8 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:58 ب.ظ http://hamnavaee.blogsky.com

عکست خیلی خیلی قشنگ بود......
نظر من در مورد اسطوره:
آره...جامعه ای نیمه سنتی مثل ما....اسطوره می سازه....ولی با پیشرفتی که سطح فرهنگی افراد جامعه خواهد داشت کم کم این اسطوره ها کمتر می شن و مدت کمتری دوام میارن...
همه ی ما در سن های پایین اسطوره هایی برای خودمون می سازیم و داشته ایم......لا اقل در سن من کارتون فوتبالیست ها یا زورو و الان هم جومونگ....ولی دوام این ها خیلی کم بود.....از تو چه پنهون فکر می کنم اگر تختی الان بود موندگاری نداشت....

... امتحانات خوب شد؟

مرسی ممنون
آره قبول دارم یه بخشه حرفتو، ولی فکر می کنم که اسطوره مختص سن نیست و فضایی که اسطوره ای مثل تختی میاد از توش بیرون بازم می تونه اسطوره پرور بشه، وجود اسطوره بخش ثابتی از تمام نسلا بوده، من از این نالونم که چرا اسطوره های ما از نسل خودمون نیستن؟ چرا الان بازم اسطوره داریم ولی اسطوره ها همه اسطوره های دوران جوونی پدرامونن؟
ولی به هرحال اسطوره واسه من یکی لازمه((: کمبود شخصیت دارم، از خودمم آخر آدمی در نمیاد، باید یکی باشه بهش بنازم((:

مرسی، امتحانا بدک نبود، 2 تاش مونده.
تو در چه حال اوضاع؟ چی کارا میکنی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد